تنهای دوم
 
 
هایکو شعر نو شعر کلاسیک و ....
 

خشت اول کج بود....!

حرف آخر را که زدی خراب شدم...!

*************************

حس میکنم باید کارگردان میشدم...!

هرکس به من می رسد بازیگر است...!

***************************

بهتره آدم گریه هایش را با یک

دستمال کاغذی پاک کند...!

تا شانه های کسی که مدت ماندنش

از دستمال کاغذی هم کمتر است...!

*************************

شکستن تنها فعلی است ...!

که با تمام درد های جهان جمع میشود...!

**************************


ادامه مطلب
 |+| نوشته شده در  سه شنبه هجدهم بهمن ۱۳۹۰ساعت 18:53  توسط مدیر وبلاگ  | 
چرا دخترا به پسرا میگن داداش؟

میگن داداش: یعنی زیاد بهم نزدیک نشو

  میگن داداش: که  وقتی مزاحم پیدا کردن بتونن با کمک داداشی ردش کنن

 میگن داداش: که وقتی ناراحتن با یکی حرف بزنن

میگن داداش: که وقتی میخوان لج یکی رو در بیارن از داداشی کمک بگیرن

میگن داداش: که گاهی چیزایی رو که نمی دونن ازشون یادبگیرن

میگن داداش: یعنی من نمی خوام دوست پسر داشته باشم بی خیال من شو

میگن داداش: که هم باهات حرف بزنن هم از هر پیشنهاد ناراحت کننده ای در امان باشند  

میگن داداش :که وقتی می خوان برن بیرون بگن بیا با داداشم بروبیرون من راحت شم  

میگن داداش : چون تو این سن یه حمال خوب بهتر از اینه که واسه ی کسی دیگه خرج کنند

 میگن داداش : چون بنزین نیست از آژانس بهتر کار می کنه

میگن داداش : چون محبت داداش از دوست پسر بیشتره

  میگن داداش چون  میگن جیب من و داداشیم یکی

 
 |+| نوشته شده در  سه شنبه هجدهم بهمن ۱۳۹۰ساعت 19:6  توسط مدیر وبلاگ  | 

از 3 نفر هرگز متنفر نباش :

فروردینی ها، مهری ها، اسفندی ها

چـون بهتـرین هستند


سه نفر را هرگز نرنجون :

اردیبهشتی ها، تیری ها، دی  ها

چـون صادق هستند


سه نفر رو هیچوقت نذار از زندگیت بیرون برن :

شهریوری ها، آذری ها، آبانی ها

چـون به درد دلت گوش میدهند

 

سه نفر رو هرگز از دست نده :
مردادی ها، خردادی ها، بهمنی ها
چـون دوست ِ واقعی هستند
 |+| نوشته شده در  سه شنبه هجدهم بهمن ۱۳۹۰ساعت 17:57  توسط مدیر وبلاگ  | 
 
حادثه...
عشقت شبيه حادثه ای بد تمام شد
در یک غروب تلخ و مردد تمام شد

شب پرسه های عاشقی ام صبح روز بعد
باران که روی صورت من زد تمام شد

با آن که خط فاصله هامان زیاد بود
عشق تو با شکنجه ی ممتد تمام شد

صد بار گفته بود دلت دوست دارمت
دیدی چه زود یک ..دو..نود..صد...تمام شد

این ماجرا بدون وداع و بدون حرف
وقتی کسی به جای من آمد ...تمام شد.....♥

 
 |+| نوشته شده در  سه شنبه هجدهم بهمن ۱۳۹۰ساعت 17:20  توسط مدیر وبلاگ  | 
  بالا